كسى كه عزت مي‌‏خواهد، پس عزت، همه از آنِ خداست.

• خيلي از كارهاي روزانه ما، تلاش‌هاي ما توي زندگي، از سرِ آن است كه دوست داريم عزيز بشويم. به آبرو و اعتباري برسيم. توي چشمِ خلايق كم و پست و حقير جلوه نكنيم. درس مي‌خوانيم، كار مي‌كنيم، پول درمي‌آوريم، لباسِ خوب مي‌پوشيم، خانه‌ي خوب، ماشينِ خوب، شغل خوب، همسر و بچه‌هاي خوب... دوست داريم بقيه هم ببينند و به ما به ديده‌ي تحسين نگاه كنند. به هر دري مي‌زنيم و هر تلاشي مي‌كنيم تا سرِمان را بالا بگيريم ميان خلق خدا. بعد اين وسط، اگر لطمه‌اي بخورد به اين داشته‌هايمان، ديگر انگار همه‌ي آن عزت و آبرويمان را باخته‌ايم.

• بعضي‌ها اما عزت و اعتبارشان را از پول و خانه و ماشين و مدرك نمي‌آورند. هيچ‌كدام از اين‌ها را هم ندارند اما توي چشم خلايق عزيزند، معتبرند. قرآن يادِمان مي‌آورد كه اگر دوست داريم عزيز باشيم، بايد به منبعِ واقعي‌اش مراجعه كنيم. به كسي كه همه‌ي عزّت، مالِ اوست. به كسي كه عزيز شدن و ذليل‌شدن در دست اوست.

• بعضي‌ها اعتبار و آبرويشان خداست، عزيزشدن‌شان مالِ آن است كه به خدا وصل‌اند. تويِ دل مردم محترم و دوست‌داشتني‌اند بي‌آن‌كه داشته‌ي دنياييِ ويژه‌اي داشته باشند. خدايي كه وعده داده اگر حسابِ خودتان با من را صاف كنيد، رابطه‌تان را با من اصلاح كنيد، من خودم تضمين مي‌كنم كه رابطه‌ي شما را با مردم اصلاح ‌كنم، درست ‌كنم.*  حتي بالاتر از اين؛ توي قرآنش وعده داده كه محبتّ اهل ايمان و عمل را توي دل‌ها مي‌اندازد. (مريم/69) آن‌ها را پيشِ مردم عزيز و دوست‌داشتني مي‌كند. خدايي كه بلد است توي قلب‌ها نفوذ كند، خدايي كه بلد است ذهنيت‌ها را، محبت‌ها را، علاقه‌ها را تدبير كند، مديريت ‌كند.


بسمِ الله الرّحمنِ الرّحيم
مَنْ كانَ يُريدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَميعاً

*مضمون فرمايشي از پيامبر اسلام (ص)- بحارالانوار/ ج 71/ ص 366

دسته ها :

... و چون آن دو گروه يكديگر را ديدند، اصحاب موسى گفتند: حتماً ما به چنگ آنان خواهيم افتاد. موسى گفت: اين چنين نيست، بى‏ترديد پروردگارم با من است، و به زودى مرا هدايت خواهد كرد. پس به موسى وحى كرديم كه: عصايت را به اين دريا بزن. پس [دريا] از هم شكافت و هر پاره‏اش چون كوهى بزرگ بود... و موسي و هر كه با او بود را نجات داديم...  

پشت سرش را نگاه كرد. سياهيِ لشكرِ فرعون را مي‌شد ديد. پيش رويش امواج خروشان نيل بود و كنارش جماعتي از بني‌اسرائيل كه باورش كرده بودند و به حرف‌هايش ايمان آورده بودند. حالا امّا درست وسطِ معركه، جايي كه ايمانشان، در معرض محك بود، كم آورده بودند و گفته بودند: كارِ ما ديگر حتماً تمام است... همه‌ي وجود مرد را امّا ايماني غريب آكنده بود. دوباره پيشِ رو و پشت سرش را نگاه كرد. دلش تكان نخورد. فقط گفت: محال است خدا من را توي اين حال تنها بگذارد. گفت: پروردگارِ من با من است. حتماً راهي را نشانم خواهد داد... چند دقيقه بعد قاصدِ وحي پيغام آورده بود كه عصايت را به نيل بزن. چند دقيقه بعدترش، همان امواجِ خروشان، ناباورانه، راه را براي مرد و همراهانش باز كرده بودند.

خواستم بگويم خوب مي‌شد اگر گاهي ما هم درست وسطِ معركه‌هايي كه پيشِ رو و پشتِ سرِمان، بسته است، همان جاهايي كه فكر مي‌كنيم ديگر راهي نمانده، همان‌جاهايي كه دور و بري‌ها هم از شرايط نااميد شده‌اند، همان توقف‌گاه‌هاي تلخ يأس، با يقين بگوييم كسي هست كه هميشه هست. كسي هست كه وقتي قدم‌هاي آدم راست باشد، توي تنگنا و بن‌بست نگذاردش. كسي هست كه هميشه توي لحظه‌هاي سخت، قاصد بفرستد، راه را نشان بدهد. روزنه‌ي اميد را باز كند.                 

يادش به‌خير. هميشه مي‌گفت: مؤمن بن‌بست ندارد! مي‌گفت: وَ مَن يتّق الله يَجعل له مخرجاً. (طلاق/2)


فَلَمَّا تَرَءَا الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسىَ إِنَّا لَمُدْرَكُون* قَالَ كلاََّ  إِنَّ مَعِىَ رَبىّ‏ِ سَيهَْدِين* فَأَوْحَيْنَا إِلىَ‏ مُوسىَ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْبَحْرَ  فَانفَلَقَ فَكاَنَ كلُ‏ُّ فِرْقٍ كاَلطَّوْدِ الْعَظِيم ... وَ أَنجَيْنَا مُوسىَ‏ وَ مَن مَّعَهُ أَجْمَعِين... (شعراء 61-65)

دسته ها :

مَثَل زندگى دنيا، همانند آبى است كه از آسمان نازل كرده‌‏ايم كه در پى آن، گياهانِ زمين- كه مردم و چهارپايان از آن مي‌‏خورند- مي‌رويد تا زمانى كه زمين، زيبايى خود را يافته و آراسته مي‌‏گردد، و اهل آن مطمئن مي‌‏شوند كه مي‌توانند از آن بهره‏‌مند گردند، (ناگهان) فرمان ما، شب‌‏هنگام يا در روز، فرامي‌‏رسد و آن چنان آن را درو مي‌‏كنيم كه گويى ديروز هرگز نبوده است .

البته كه آسان نيست آدم توي مزرعه‌اي كشت و كار كند اما برداشتش را به سال‌ها بعد موكول كند. به آن مزرعه هم دل نبندد. اما قرآن هر وقت از زندگيِ دنيا صحبت مي‌كند، يك لحن نهيب و هشداري دارد كه نمي‌شود جدي‌اش نگرفت، نمي‌شود راحت از كنارش گذشت.

• براي ماهايي كه داشته‌هاي دنيا، از هر جنس و مدلش؛ كار و پول و مدرك و منصب و ... توي چشم‌مان خيلي بزرگ است، خيلي شيرين و خواستني‌ست، درد دارد وقتي قرآن بگويد؛ «متاعُ الدّنيا قَليل» (نساء/77) . بگويد دنيا كم است، دنيا در برابر آخرت، خيلي كم است، خيلي ناچيز است. (توبه/38)

• قرآن به دنيا مي‌گويد «لهو» و «لعب». فكرش را بكنيد! اين مشغوليت‌هاي دنيا، همين كارهاي روزمره ما، اگر به هدفِ زندگيِ جاودانه‌مان نباشد، فقط يك بازي و سرگرميِ بي‌خود است. فقط غفلت مي‌آورد. «انّما الحيوه الدّنيا لعِبٌ و لَهو» (انعام/32) (عنكبوت/ 64) (محمد/36) (حديد/20)  

• زندگي دنيا خاصيت اغفال و فريب دارد، مي‌تواند آدم را فريب بدهد و به خودش مشغول كند. آخرت، هر كس بيشتر فريبِ دنيا را خورده باشد، حالش دردناك‌تر است؛ «غرّتهُم الحيوه الدّنيا» (انعام/70) (انعام/130) (اعراف/51) .

• دنيا راضي‌كننده نيست. قرآن يك‌جور هشداردهنده‌اي سؤال مي‌كند كه؛ يعني شماها واقعاً به همين زندگيِ دنيا راضي شديد؟(توبه/38) انگار خيلي عجيب باشد كه كسي به همين زندگي‌ دنيا راضي باشد. سرخوش باشد. «...و رضوا بالحيوه الدّنيا و اطمأنّوا بها.. »(يونس/7) .

با اين اوصاف، انگار بهترين كار را همان‌هايي مي‌كنند كه زندگي دنيا را به آخرت مي‌فروشند. جان و مال و عمر و جواني‌شان را اين‌جا مي‌دهند و آن‌جا هزار برابرش را پس مي‌گيرند. فقط آن‌ها هستند كه برنده‌اند، كه سود مي‌كنند. «الّذين يَشرونَ الحيوه الدّنيا بالآخره» (نساء/74) 


 إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها أَتاها أَمْرُنا لَيْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ...

دسته ها :

و خدا جبرييل را روانه كرده بود كه بگويد: «آن‌چه بر تو نازل كرديم، ابلاغ كن، اگرنه، رسالتت را به انجام نرسانده‌اي»1.
و هزار هزار حاجيِ از حرم بازگشته، زيرِ آفتاب، چشم‌شان به دستانِ پيام‌برِ خدا بود.
و كنارِ بركه‌اي كه اسمش غدير بود، دستِ مردي به گرمايِ دستِ رسول خدا شادمان شده بود.   
و خدا جبرييل را براي بار دوّم قاصد كرده بود كه بگويد؛ «امروز دين‌تان را كامل كردم، امروز نعمتم را بر شما تمام كردم».2
و ميانِ آن رفت و آمدِ جبرييل، علي مولاي هر كسي شده بود كه پيام‌بر مولاي اوست؛ اَولي بِالمؤمنينَ مِن انفسهم.3

1. يا ايّها الرّسول بلغ ما انزلَ اِليك من ربّك وان لم تفعل فما بلغت رسالته. مائده/67
2. اليَومَ أَكمَلتُ لَكُم دِينَكُم وَأَتمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعمَتِي مائده/3
3. احزاب/6

دسته ها :

كيست آن كس كه به خدا قرض نيكويى دهد تا آن را براى او چند برابر بيفزايد؟ و خداست كه [در معيشت بندگان‏] تنگى و گشايش پديد مي‌‏آورد و به سوى او بازگردانده مي‌‏شويد.

• فكرش را بكنيد! همان خدايي كه گفته همه‌ي شماها فقيريد و اين منم كه بي‌نيازم (فاطر/15)،  همان خدايي كه گفته اين منم كه به همه‌‌ي شماها روزي مي‌دهم، كه گفته كليدِ گنجينه‌هاي آسمان و زمين دستِ من است (شوري/12)،  هم او گفته؛ بياييد و به من قرض بدهيد. شوخي نمي‌كند. راست گفته. تازه، قرار است چند برابرِ آن قرض را هم به ما برگرداند.

• دقت كرده‌ايد به اول قرآن، آن‌جا كه مي‌خوانيم، يكي از نشانه‌هاي آدم‌‌هاي با تقوا، اين است كه به غيب ايمان دارند؟ (بقره/3)  هميشه فكر كرده‌ام، انفاق كردن، انفاق‌هاي درست و حسابي كردن، فارغ از حس نوع‌دوستي و محبت، از آن‌هايي برمي‌آيد كه باور داشته باشند دارند به خدا قرض مي‌دهند؛ به يك وجودِ بي‌نياز كه همه‌ي داشته‌ها دستِ اوست. و يقين داشته باشند آن وجودِ بي‌نياز، چند برابر بهتر و بيشترش را به آن‌ها بازمي‌گرداند. اين ايمان به غيب است كه مي‌تواند آدم را به بخشش‌هاي عجيب و غريب وا ‌دارد و گرنه انفاق، با هيچ منطقِ رياضي و اقتصادي، با عقلِ معاش جور در نمي‌آيد.

• خواستم بگويم خدايي كه بي‌نياز و بي‌همتاست، چندين بار توي قرآنش خطاب به من و شما گفته آيا كسي هست به من قرض بدهد تا چندين برابر به او برگردانم؟ جوابش را چه بدهيم؟


مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ

دسته ها :

و چه بسيار جنبندگاني كه از پسِ روزيِ خود بر نمي‌آيند، خدا آن‌ها را و شما را روزي مي‌دهد و اوست شنوايِ دانا.

• يكي از اسم‌هايش «رازق» است. رازق يعني كسي كه روزي مي‌دهد. شايد وقتي به اين فكر كنيم كه خدا براي رزقِ اين همه جنبنده و پرنده و چرنده فكر كرده و هوايشان را دارد، خيال‌مان راحت بشود و حرص و طمع را و به آب و آتش زدن براي پول درآوردن را كم كنيم. توي قرآنش ‌گفته من حتّي هواي جنبنده‌هايي كه خودشان از پسِ رزق‌شان بر نمي‌آيند را هم دارم. من هستم كه شما را و آن‌ها را روزي مي‌دهم. (عنكبوت/60)

• از روي حكمتش رزق و روزي را، سهم‌ها را تقسيم مي‌كند؛ گفته كليد گنجينه‌هاي آسمان و زمين دستِ من است، براي هر كس بخواهم روزي را گشاده و براي هر كس كه بخواهم روزي را تنگ مي‌كنم.‏ (شوري/12) چون خيلي از شماها ظرفيت روزيِ زياد را نداريد؛ لَو بَسطَ اللَّه الرِّزْقَ لِعِبَادِه لَبَغَوا فىِ الْأَرضِ وَ لكِن يُنزَِّل بِقَدرٍ ما يَشَاءُ. (شوري/27)

• حساب بنده‌هاي خوبش اما سواست. آن‌ها كه اهل تقوا هستند، مرزشكني نمي‌كنند، روزي‌شان از جايي مي‌رسد كه فكرش را هم نمي‌كرده‌اند. يك روزيِ بي‌حساب كه با منطق‌هاي دنيايي جور در نمي‌آيد، يك گشايش و بركت ويژه؛ و من يتّق الله يَجعل لَه مَخرجاً وَ يرزقه مِن حَيثُ لا يَحتسِب. (طلاق/2و3)


بِسم الله الرّحمن الرّحيم
وَ كَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُها وَ إِيَّاكُمْ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليم

دسته ها :
X