اگر يك وبلاگنويس باشيد؛ چه وبلاگنويسِ حرفهاي و چه غير حرفهاي، حتما روزهايي را سراغ داريد كه از نوشتن بيزار ميشويد و هركاري ميكنيد نميتوانيد يك پست ساده را براي وبلاگتان آماده كنيد. روزهايي كه حتي فكرتان به خوبي كار نميكند تا بتوانيد ايدهاي يا موضوعي را براي نوشتن پيدا كنيد. من اسم اين روزها را گذاشتم روزهاي سرد وبلاگنويسي، چون بلاگر نسبت به وبلاگش بيميل ميشود و حتي حوصله ندارد نگاهي به وبلاگش بياندازد. آشكارترين نشانه اين روزهاي سرد اين است كه فقط دوست داريد در وبلاگهاي ديگر بچرخيد.
البته اگر وبلاگتان زياد مهم نباشد و مخاطب چنداني نداشته باشد، اصلا مساله مهمي نيست و با چند روز دور شدن از وبلاگ، حال و حوصلهتان روبه راه مي شود و ميتوانيد دوباره وبلاگنويسي را از سر بگيريد. اما اين مساله زماني حاد و بغرنج ميشود كه وبلاگ پر مخاطبي داشته باشيد و روزانه صدها نفر انتظار آپ شدن وبلاگتان را بكشند. سادهترين اتفاقي كه ممكن است بيفتد اين است كه با دور شدن شما از وبلاگتان، مخاطبين شما هم از وبلاگتان دور ميشوند و ديگر به شما اعتماد نميكنند كه غذاي فكري روزانه آنها را تامين كنيد. بنابراين يا اصلا به وبلاگتان نميآيند و يا چند وقت يكبار به وبلاگتان سر ميزنند، مطمئنا هيچ وبلاگنويسي دوست ندارد مخاطبينش را از دست بدهد. پس چه بايد كرد؟ آيا راه چاره اي وجود دارد؟
سرد شدن بيماري نيست اما شباهت زيادي به بيماري دارد، مثلا اگر كسي دچار اين حالت شود مثل بيماري بايد تا پايان دوره درمان صبر كند. بنابراين ميتوان اين مشكل را با چند راه ساده پيشگيري كرد تا وبلاگ دچار مرگ مقطعي نشود:
۱. انگيزه: براي پيشگيري ابتدايي از اين شبه بيماري بايد ابتدا عاملش را پيدا كنيم تا راه نفوذ آن را سد كنيم، مهمترين منشا اين حالت كمبود انگيزه و عدم اراده كافي براي وبلاگنويسي است. وبلاگنويسي هم مثل بقيه كارها نياز به انگيزه دارد و وقتي انگيزه به صفر رسيد ديگر حوصلهاي براي نوشتن باقي نميماند. بنابرين براي دچار نشدن به كمبود انگيزه ابتدا بايد هدف خود را روشن كنيد. اين هدف ميتواند هرچيزي باشد. مثلا هدفتان ميتواند داشتن يك وبلاگ پر بازديد براي كسب درآمد باشد يا مثلا يك هدف بهتر؛ مثلا اطلاع رساني به مخاطبانتان. در اين صورت وقتي به هدفتان فكر مي كنيد انگيزه شما دوچندان مي شود و هيچگاه احساس خستگي نخواهيد كرد.
۲. برنامه ريزي: يكي از مهمترين راههاي رسيدن به موفقيت در زندگي داشتن يك برنامه واقعي و مناسب است. اين مساله در وبلاگ نويسي هم وجود دارد و شما اگر برنامه مناسبي نداشته باشيد به مشكل بر ميخوريد، براي مثال ممكن است ساعت ها پشت سيستم خود بنشينيد و بدون هدف وبگردي كنيد و بعد از اين كه خسته شديد به سراغ وبلاگ خودتان برويد، روشن است كه در اين حالت يك كلمه هم نميتوانيد بنويسيد. پس مناسب با واقعيات زندگيتان برنامهريزي كنيد. البته حواستان باشد كه وبلاگتان به زندگي شما آسيبي نرساند كه اين مساله خودش نيازمند يك پست جداگانه است.
۳. ايده نگاري: حتما اين حديث معروف امام علي عليه السلام را شنيدهايد: فرصتها مثل ابر ميگذرند. ايدهها هم مثل فرصتها خيلي سريع ميآيند و ميروند، اگر ذهن خلاقي داشته باشيد، با توجه به اين كه يك بلاگر هستيد، با ديدن هر صحنه يا رخداد در زندگي روزمرهتان ايدههايي در ذهنتان شكل ميگيرند تا تبديل به يك پست مفيد شوند. اين ايدهها همان طور كه خيلي سريع به ذهن شما راه پيدا ميكنند، همانطور هم از ذهن شما فرار ميكنند. بنابراين هرگاه ايدهاي به ذهنتان رسيد خيلي سريع آن را مكتوب كنيد. در اين صورت هميشه هنگام نوشتن ليست بلندي از ايدههاي جذاب در پيش روي شما قرار ميگيرد و مي توانيد به راحتي يك موضوع براي پستتان انتخاب كنيد.
۴. پستهاي پيشنويس: يكي از بهترين كارهايي كه در اين شرايط به كمك شما ميآيد داشتن پست هاي پيشنويس است. وقتهاي خالي خودتان را صرف نوشتن پست هايي كنيد كه مازاد نياز وبلاگ شما باشند، در اين صورت هرگاه حوصله نداشتيد و يا سرتان شلوغ بود و فرصت نداشتيد ميتوانيد با انتشار پستهاي ذخيره خيالتان را راحت كنيد.
۵. گشت و گذار در سايتهاي مرجع: هنگامي كه چيزي براي نوشتن نداريد مي توانيد با مراجعه به سايتهاي پرمحتوا و مرجع مثل ويكي پديا، مطالب پستتان را پيدا كنيد. براي مثال اگر به توليد محتوي اعتقاد داريد مي توانيد چند تا از مقالات ويكيپديا را بخوانيد و با تركيب آنها محتواي جديد توليد كنيد.